به بعضیام باید گفت زیبایی صورتت را به آرایشگر و وسایل آرایشی ات تبریک میگویم!!!
یک روز صبح مادری برای بیدار کردن پسرش رفت...
مادر : پسرم بلند شو ، وقت رفتن به مدرسه است !
پسر : اما چرا مامان ؟ من نمی خوام برم مدرسه!
مادر : دو دلیل به من بگو که نمی خوای بری مدرسه !
پسر : یک که همه بچه ها از من بدشون می یاد ! دوما همه معلم ها از من بدشون می یاد !
مادر : اُه خدای من ! این که دلیل نمی شه ! زود باش تو باید بری به مدرسه !
پسر : مامان دو دلیل برام بیار که من باید برم مدرسه ؟
مادر : یک تو الآن پنجاه و دو سالته ! دوما اینکه تو مدیر مدرسه هستی !!!
حیف نون قبل ازمرگش وصیت میکنه: تمام اعضای
بدنشو اهدا کنن بی جزمغزش.
ازش میپرسن چرا:میگه اخه توش عکس های شخصی دارم